۲۱ فروردین ۱۳۸۹

سری اول والپیپرهای عشقولانه






برای دانلود مجموعه والپیپرها کلیک کنید .



معرفي نامزدهاي جايزه‌ي‌ «هوگو» براي بهترين رمان علمي - تخيلي

نامزدهاي جايزه‌ي ادبي «هوگو» سال 2010 ويژه‌ي بهترين آثار علمي - تخيلي معرفي شدند. 

 
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مجمع جهاني نويسندگان آثار علمي - تخيلي شش كتاب را به ‌عنوان نامزدهاي پنجاه‌وهشتمين جايزه‌ي ادبي «هوگو» معرفي كرده است.
رمان‌هاي «ابوطياره» نوشته‌ي چري پريست، «شهر و شهر» نوشته‌ي چينا ميويل،‌ «داستان آمريكاي قرن 22» نوشته‌ي روبرت چارلز، «فكر پيچيده» نوشته‌ي كاترين والنته، «بيداري» نوشته‌ي روبرت ساوير به ‌همراه «دختر شوخ» نوشته‌ي پائولو باسيگالوپي نامزدهاي جايزه‌ي «هوگو» هستند.‌
به گزارش روزنامه‌ي گاردين، سال گذشته نيل گيمن براي «كتاب گورستان» موفق به دريافت اين جايزه شده بود. برنده‌ي نهايي اين جايزه روز پنجم سپتامبر در ملبورن استراليا معرفي خواهد شد.
جايزه‌ي‌ «هوگو» يكي از قديمي‌ترين و معتبرترين جايزه‌هاي ادبي جهان در زمينه‌ي آثار علمي - تخيلي و فانتزي است كه از سال 1955 هرساله برگزار مي‌شود.

«بيل كاندان» كارگردان بخش آخر «گرگ و ميش» شد

«بيل كاندان» كارگرداني بخش آخر از مجموعه سينمايي «گرگ و ميش» را برعهده گرفت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قسمت چهارم اين فيلم تريلر كه به زندگي انسان‌ها و خون آشام‌ها در كنار هم مي‌پردازد، «سپيده‌دم» نام خواهد داشت.
بنابر اعلام هاليوود ريپورتر، «بيل كاندان» خالق آثاري چون «دختران رويايي» براي ساخت اين فيلم، ديگر نامزد‌هاي اين پست را كه فيلمسازاني چون «گاس ون‌سنت»، «مارك واترز» و «سوفيا كوپولا» بوده‌اند، پشت سرگذاشته است.
بنابراين گزارش، فيلمبرداري جديد‌ترين بخش از سري آثار موسوم به «گرگ و ميش» از پاييز امسال در ونكوور كانادا آغاز مي‌شود.
«گرگ و ميش»، «ماه نو»، «خسوف» عناوين سه بخش اول اين مجموعه تريلر بوده‌اند.
شركت فيلمسازي «سوميت اينترتينمنت» به تهيه‌كنندگي «وايك گادفري»، «سپيده دم» را به تهيه و توليد خواهد رساند.
به گفته‌ي گادفري احتمال دو بخشي‌شدن «سپيده‌دم» وجود دارد و در فيلمنامه‌ي اخير خون آشام‌هاي جديدي وارد داستان مي‌شوند.

برگزاري جشنواره‌ي بين‌المللي فيلم و عكس دانشجويي خرداد ماه قطعي شد

با تصميم شوراي سياست‌گذاري ششمين جشنواره بين المللي فيلم و عکس دانشجويي، زمان قطعي برگزاري اين رويداد هفتم يا يازدهم خرداد ماه امسال اعلام شد. 

 
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،طبق اعلام روابط عمومي و ستاد خبري اين جشنواره، قرار بود اين رويداد فرهنگي ـ هنري مختص دانشجويان کشور در روزهاي 25 تا 29 فروردين ماه سال 1389 امسال برگزار شود اما به دليل برخي مشکلات و محدوديت‌هاي زماني، شوراي سياست‌گذاري در آخرين جلسه کاري خود که روز سه شنبه هفدهم فروردين ماه برگزار شد، با نظر اکثريت اعضاي حاضر در جلسه هفتم تا يازدهم خرداد ماه را به عنوان زمان قطعي تعيين کرد.
به گفته «سيد حميد همامي» دبير جشنواره ششم، ششمين جشنواره بين‌المللي فيلم و عکس دانشجويي پس از برگزاري پنج دوره موفق، امسال ششمين دوره خود را به شکل بين‌المللي و با ميزباني دانشکده علامه طباطبايي برگزار خواهد کرد.
اين جشنواره که تنها جشنواره مختص دانشجويان در ايران است، آثار توليد شده توسط جمعيت چهار ميليوني دانشجويان مشغول به تحصيل در مراکز آموزش عالي (دانشگاه هاي سراسري ، آزاد ، پيام نور ، علمي کاربردي ،غير انتفاعي و... ) را قضاوت و بررسي خواهد کرد.
جشنواره در دو بخش فيلم و عکس برگزار مي شود.در بخش فيلم آثار در دو بخش «مسابقه داخلي» و «مسابقه بين الملل» قضاوت مي‌شود.
در بخش داخلي فيلم‌ها در رشته‌هاي: داستاني، مستند، انيميشن، تجربي و بخش ويژه مورد قضاوت و داوري قرار مي گيرند.
بخش عکس نيز آثار دانشجويان را در زمينه‌هاي: مستند اجتماعي،طبيعت، نگاه نو، پُرتره و بخش ويژه مورد قضاوت و داوري قرار خواهند داد.
جشنواره داراي بخشي ويژه نيز هست که فيلم‌ها و عکس‌ها را در زمينه زندگي دانشجويي، اصلاح الگوي مصرف و شهر از نگاه دانشجو مورد بررسي و قضاوت قرار مي‌دهد.
بر اساس اين گزارش،در بخش بين‌الملل نيز علاوه بر حضور فيلم‌سازان خارجي، منتخب فيلم‌هاي بتاکم 35 م.م 16 م.م DV و DV cam ايراني و خارجي رسيده به دبيرخانه جشنواره، توسط هئيت انتخاب داوري و نمايش داده خواهد شد.
طبق مقررارت اعلام شده از سوي دبيرخانه، موضوع فيلم‌ها در بخش هاي داستاني، مستند، انيميشن و تجربي آزاد است. حداکثر مدت فيلم‌ها هم 40 دقيقه است و در صورت ارسال فيلم‌هاي بلند در بخش جنبي جشنواره نمايش داده خواهند شد.
در بخش عکس نيز آثار ارسال شده مي تواند ديجيتال يا نگاتيو باشد و هر عكاس ميتواند آثار خود را حداکثر در 3 بخش از جشنواره شرکت دهد.
گفتني است: آثار ارسالي دانشجويان به جشنواره توسط هيات انتخاب بررسي و به زودي با آغاز فعاليت هيات داوران، اين آثار براي قضاوت نهايي در اختيار گروه‌هاي داوري قرار خواهد گرفت.
سايت جشنواره به نشاني: http://www.isfpf.ir قابل مراجعه است.

برگزار نشدن جشن ثبت جهاني سازه‌هاي شوشتر

مدير كل روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در واكنش به اخبار منتشرشده درباره‌ي نقش اين سازمان در برگزار نشدن جشن سازه‌هاي آبي تاريخي شوشتر، گفت: سازمان ميراث فرهنگي نقشي در آماده نشدن شرايط برگزاري اين جشن نداشته و تمام برنامه‌ريزي اجرايي اين جشن برعهده‌ي شهرداري شوشتر و استانداري خوزستان بوده است. 

 
به گزارش گروه دريافت خبر ايسنا، حسن محسني اظهار داشت: پس از ثبت جهاني سازه‌هاي آبي شوشتر، سازمان ميراث فرهنگي قصد داشت، مطابق روال خود، جشن باشكوهي را با حضور رييس‌جمهور در تهران برگزار كند، اما به‌دنبال درخواست مسؤولان استان، سازمان پذيرفت كه استان خوزستان و شهر شوشتر برگزاركننده‌ي اين جشن باشند.
وي ادامه داد: با وجود سپرده شدن مسؤوليت برگزاري جشن به مسؤولان استاني، رييس سازمان
ميراث فرهنگي اعلام كرد كه در حد امكان حاضر است، به برگزاري اين جشن كمك كند و در اين راستا 30 درصد هزينه را نيز تقبل كرد.
او با بيان اين‌كه به‌دنبال آماده نشدن شرايط برگزاري جشن در استان، برخي افراد به اين بحث دامن زدند و سازمان ميراث فرهنگي را مقصر دانستند، تصريح كرد: اين مباحث در حالي مطرح مي‌شود كه سازمان در تمام اين موارد، نقش نداشته است.
محسني اضافه كرد: ما هنوز هم اعلام مي كنيم كه اگر استان، آمادگي برگزاري جشن را ندارد، سازمان آمادگي دارد تا در يك مراسم باشكوه، جشن ثبت جهاني سازه‌هاي آبي شوشتر را به‌شكل ويژه برگزار كند.

كشف سازه‌اي 23هزار ساله در يونان

یك سازه‌ي 23هزار ساله‌ي سنگي كه براي حفاظت از بادهاي سرد ساخته شده است، در يونان كشف شد. 


به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) به نقل از دسيكاوري، قديمي‌ترين سازه‌ي ساخته‌ي بشر كه تا كنون در يونان كشف شده است، در غاري در مركز اين كشور پيدا شد. اين سازه‌ يك ديوار سنگي كوتاه است كه هزاران سال پيش براي حفاظت از ساكنان غار تئوپترا (Theopetra) در برابر بادهاي سرد ساخته شده است.
كاوش در اين غار از سال 1987 ميلادي آغاز شد. طبق يافته‌هاي ديرين‌شناسان، اين غار از 50هزار سال پيش تا پنج‌هزار سال قبل، محل زندگي انسان‌ها بوده است.
به گفته‌ي يكي از محققان، اهميت سازه‌ي جديد كشف‌شده در شناخت انسان‌هاي مدرن از سطح فن‌آوري مورد استفاده‌ي‌ انسان‌ها در آن دوران است.

جزييات دو پرونده‌ي پيشنهادي ايران به يونسكو

مدير كل اداره‌ي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري درباره‌ي فرستادن چهار پرونده‌ي جديد ميراث معنوي به يونسكو، گفت: اين نخستين‌بار بود كه ايران نسبت به ثبت آثاري معنوي در فهرست «ميراث معنوي نيازمند پاسداري فوري» اقدام كرد.



يدالله پرمون در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: در بحث ثبت ميراث معنوي، دو نوع فهرست وجود دارد؛ «فهرست نمونه‌ي ميراث معنوي» و «فهرست ميراث معنوي نيازمند پاسداري فوري» كه به نوع دوم در ايران «ميراث معنوي در خطر» نيز گفته مي‌شود. پيش از اين، پرونده‌هاي «نوروز» و «رديف‌هاي موسيقي سنتي» را در فهرست نخست ثبت كرديم. چند پرونده‌ي ديگر نيز در اجلاس آينده‌ي يونسكو بررسي مي‌شوند.
وي يادآور شد: در بحث ميراث معنوي، پنج مقوله وجود دارد كه شامل «زبان» به‌عنوان محملي براي سنن ‌شفاهي، «آيين‌ها و سنت‌ها»، «هنرهاي اجرايي»، «دانش سنتي مربوط به طبيعت و كيهان» و «صنايع دستي و مهارت‌هاي ساخت آن» مي‌شود.
او ادامه داد: امسال براي نخستين‌بار نسبت به ثبت چند اثر در فهرست ميراث معنوي در خطر اقدام كرديم و فروردين‌ماه چهار پرونده را به يونسكو فرستاديم. البته از آن‌جا كه اين پرونده‌ها بايد تا 11 فروردين فرستاده مي‌شدند، با فعاليت شبانه‌روزي كارشناسان مربوط، اين اقدام انجام شد.
وي با اشاره به اين‌كه اين چهار پرونده شامل «دانش سنتي دريانوردي در حوزه‌ي خليج فارس»، «زري‌بافي»، «مخمل‌بافي» و «نقالي» هستند، به تشريح دو پرونده‌ي «نقالي» و «دانش سنتي دريانوردي در حوزه‌ي خليج فارس» پرداخت.
مدير كل اداره‌ي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي درباره‌ي پرونده‌ي نقالي توضيح داد: اين پرونده تحت عنوان «نقالي: هنر قصه‌پردازي دراماتيك ايران» آماده شد. آن‌چه از نقالي در پرونده مطرح شده، بسيار گسترده‌تر از پرده‌خواني است كه مي‌شناسيم.
پرمون گفت: نقالي به‌طور خاص در مقوله‌ي سوم ميراث معنوي، يعني هنرهاي اجرايي (performing art) اجرا مي‌شود. فرد نقال با يك عصا و لباسي مخصوص شبيه دراويش در قهوه‌خانه‌ها داستان‌هاي شاهنامه را اجرا مي‌كند. اين درحالي است كه نقالي‌هاي بيش‌تري وجود دارند كه يكي از آن‌ها پرده‌خواني است. نوع ديگر نقالي همراه با موسيقي است كه معمولا در نواحي مختلف ايران برگزار مي‌شود، مانند بخش‌هاي خراسان و عاشيق‌هاي ترك كه نقال هستند.
وي با اشاره به اين‌كه نقالي را در سراسر ايران مي‌توانيم ببينيم، تأكيد كرد: اين پرونده‌اي است كه در سراسر ايران مصداق دارد.
او هم‌چنين بيان كرد: نقالي براساس محتوا نيز قابل بررسي است، زيرا فقط به ذكر شاهنامه مربوط نمي‌شود، به‌طوري كه نظامي‌خواني يا داستان‌هاي ديگري كه به‌طور عاميانه بين مردم رواج دارند، نيز وجود دارند.
به گفته‌ي پرمون، نقالي ويژگي‌هايي دارد كه يكي از آن‌ها قهوه‌خانه، يعني فضاي نقالي است. قهوه‌خانه زماني، كاركرد شاخصي در فرهنگ ايراني داشت و محل گردهمايي مردان و تصميم‌گيري‌هاي سياسي و اجتماعي بود. البته اكنون اين نوع كاركرد خود را از دست داده است. هم‌چنين مخاطب نقال افراد عادي و مردم كوچه و بازار بودند، درحالي‌كه اكنون مختصر نقالي‌هايي كه وجود دارند، در تئاترشهر اجرا مي‌شوند و اين خود يك خطر است.
او با يادآوري اين‌كه نقال‌هاي ما همه پير شده‌اند، نقال جوان نداريم و اين قشر به‌شدت در معرض خطر است، ادامه داد: لباس در هنر نقالي محدوديت خاصي ندارد و هر كدام از نقال‌ها لباس خاصي مي‌توانند بر تن كنند. ممكن است، شبيه دراويش باشند يا براساس نوع داستان، زره نيز بپوشند، حتا انگشترهاي متعدد به‌دست مي‌كنند.
وي در ادامه‌ي توضيح‌هاي خود درباره‌ي نقالي، گفت: نقال‌ها بيش‌تر تك‌گو هستند و هدف‌شان اين است كه شخصيت‌هاي داستان را با تغيير لحن، چهره و جايگاه معرفي كنند و مخاطب را به‌نوعي مسخ مي‌كنند.هم‌چنين نقال علاوه بر دانستن موسيقي آوازي، گوشه‌هايي را كه با آن‌ها بتواند داستاني را عاشقانه، عارفانه يا حماسي بخواند، مي‌داند. نقال در زمان اجرا از آواها نيز كمك مي‌گيرد تا صداهايي را مانند پاي اسب يا برخورد شمشيرها به‌خوبي اجرا و كار را زيباتر ارائه كند.
پرمون در توصيف ويژگي ديگري از نقالي، بيان كرد: نقالي اصولا يك شغل مردانه است؛ ولي نقال زن نيز داريم، بويژه در نواحي كه حتا براي مردان نيز اجرا مي‌كنند. اين يكي از ويژگي‌هاي بارز نقالي است. البته نقال‌هايي هستند كه به‌طور آكادميك به اين حرفه وارد شده‌اند و بسيار ماهرانه فعاليت مي‌كنند.
او تأكيد كرد: اكنون اين اثر به‌عنوان يك اثر در خطر به‌شمار مي‌رود و بايد هرچه سريع‌تر بررسي‌هاي آن انجام شود. دولت و سازمان ميراث فرهنگي نظر ويژه‌اي به امر نقالي دارند و در بحث احيا، برنامه‌ريزي‌هاي كلاني براي آن كرده‌اند.
مدير كل اداره‌ي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي در ادامه درباره‌ي پرونده‌ي «دانش سنتي دريانوردي در حوزه‌ي خليج فارس» توضيح داد: وقتي از حوزه‌ي خليج فارس صحبت مي‌كنيم، منظور، تمام منطقه‌ي خليج فارس است كه در اختيار ايران قرار دارد و شامل هرمزگان، بوشهر، خوزستان و جزاير پراكنده در خليج فارس مي‌شود.
پرمون با اشاره به اين‌كه اين پرونده تمام مقولاتي را كه ميراث معنوي با آن‌ها تعريف مي‌شود، دربردارد، بيان كرد: معتقدم تمام موارد «زبان»، «آيين‌ها و سنت‌ها»، «هنرهاي اجرايي»، «دانش سنتي مربوط به طبيعت و كيهان» و «صنايع دستي و مهارت‌هاي ساخت آن» در اين پرونده وجود دارد؛ ولي بيش‌ترين تجلي در مقوله‌ي چهارم يعني «دانش سنتي» است.
وي افزود: در اين راستا، تكيه‌ي اصلي را روي دريانوردي قرار داديم. در اين بحث، مواردي مانند راه‌يابي و مسيريابي، هدايت كشتي، عمق‌يابي در خليج فارس، استفاده از ستارگان، استفاده از اوضاع و احوال اقليمي مانند بادها، شناخت انواع موج و رنگ آب مطرح هستند. هم‌چنين در مقوله‌ي «صنايع دستي» مهارت سنتي در ساخت لنج، ابزارآلات، وسايل سنتي مانند قطب‌نماي سنتي و بخش‌هاي مختلفي كه در لنج و دريانوردي كاربرد دارند، قابل بحث و بررسي هستند.
به گفته‌ي او، در بحث «آيين‌ها» آيين‌ها و مراسمي مانند «نوروز و صياد»، «شوشي» و برخي هنرهاي اجرايي مانند «آوازها و رقص‌هاي كار» و در مقوله‌ي «زبان» نيز زبان‌ها و گويش‌هاي مختلفي كه در حوزه‌ي خليج فارس وجود دارند، مانند زبان «كمزاري»، زبان «اچمي»، گويش‌هاي محلي منطقه‌ي بندرعباس، بوشهر، خوزستان، جزاير لافت و قشم قابل بررسي و پي‌گيري هستند. البته علاوه بر گويش‌ها و آواها، ترمينولوژي تخصصي دريانوردي نيز موجود است، مانند نام ستاره‌ها، بادها، ابزارهايي كه به كار برده مي‌شوند، انواع صيد و انواع حالت‌هاي دريا كه همه‌ي اين موارد در پرونده لحاظ شده‌اند.
پرمون درباره‌ي در خطر بودن اين دانش، اظهار داشت: تمام مواردي كه ذكر شدند، درحال محدود شدن هستند، به‌طوري كه ديگر از لنج چوبي يا رسم بادبان‌كشي استفاده نمي‌شود و ابزاري مانند قطب‌نماي سنتي با جايگزين شدن به‌وسيله‌ي GPS كم‌كم درحال كنار گذاشته شدن است. لنج‌سازي نيز فقط به يكي دو كارگاه محدود شده و رسم بادبان‌كشي كه ديگر از بين رفته است، فقط در جزيره‌ي قشم به‌صورت نمادين برگزار مي‌شود. هم‌چنين افرادي‌ كه از چنين دانشي استفاده مي‌كردند و از آن آگاهي دارند، علاوه بر تعداد اندك، بسيار سالخورده شده‌اند. بنابراين بايد براي حفظ اين دانش تلاش كرد.
مدير كل اداره‌ي حفظ و احياي ميراث معنوي و طبيعي تأكيد كرد: براي اين‌كه اين دانش دوباره احيا شود، چنين پرونده‌اي را تهيه كرديم و از آن‌جا كه پرونده به ميراث در خطر مربوط است، متعهد هستيم كه اين اثر در مدت زمان مشخصي از حالت در خطر خارج شود. البته برنامه‌ريزي لازم براي احياي آن انجام شده است. 

هشدار؛ 3 هنرمند نقاش قهوه‌خانه‌اي باقي‌مانده‌اند

نقاشي‌هاي قهوه‌خانه‌اي، محدود يادگار‌هاي مانده از طرح‌هاي تاريخي و حماسي ايران از اواخر اسفند سال گذشته در موزه‌ي هنرهاي معاصر ايران به نمايش درآمدند تا به مسئولان هنري و ميراث فرهنگي كشور يادآور شوند كه اين هنرِ مظلوم و محروم، بازمانده از تبار مردم ساده‌دل و آينه صفت كوچه و بازار كه در زير سقف نمور و تاريك قهوه‌خانه‌ها، تكيه‌ها، حسينيه‌ها و ... چشم در چشم مردم مي‌دوزند، از ميان نرود و كاري براي حفظ و بقاي اين هنر ارزنده‌ي ايران زمين انجام شود.



به گزارش خبرنگار هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فيلم‌هاي به نمايش درآمده در اين‌نمايشگاه، هشدار مي‌دهند كه از هنرمندان نقاشي قهوه‌خانه‌اي تنها سه نفر در كشور باقيمانده‌اند كه هيچ‌كدام شاگرداني را تربيت نكرده‌اند و اين نقاشي اصيل ايراني كه نشانگر تاريخِ كهن‌سرزمينِ ايران است و از نمونه‌هاي ناب ميراث فرهنگي ايران‌زمين به‌شمار مي‌رود، در معرض خطر نابودي قرار گرفته است.

تمام گالري‌هاي موزه براي نمايش دادن اين شاهكارها استفاده‌ شده‌اند و در گالري شماره 4 موزه، فيلمي از زندگي «محمد فراهاني» از بازماندگان نقاشان قهوه‌خانه‌اي ايران مدام براي بازديد كنندگان در حال پخش است.

اين هنرمند در اين فيلم از چگونگي زندگي، نقاشي و خاطراتش از ديگر هنرمنداني نقاشي قهوه‌خانه‌اي مي‌گويد.

او نقاشي را در 10 سالگي در قهوه‌خانه‌ي «آقا رسول» ياد گرفته است؛ وقتي شاگرد زنده‌ياد حسين قوللر آغاسي بوده و او برايش پدري و استادي كرده است و با قلمويش بخش‌هايي از تاريخي اين سرزمين مقدس را هويدا ساخته ‌است.

اين استاد بي‌نظير نقاشي قهوه‌خانه‌اي در فيلمي كه از زندگي‌اش در موزه پخش مي‌شود، مي‌گويد: من دوست دارم كه اين نقاشي را به ديگران ياد بدهم، اما امكانات ندارم؛ حتي جايي براي اين كار دراختيارم نيست.

او توضيح مي‌دهد: كاش اتاقي در اختيارم بگذارند تا فوت و فن آن را به عاشقان بياموزم. من هم دوست دارم هنر ناقابلم را به ديگران ياد بدهم. حالا 69 ساله‌ هستم و 60 سال است كه نقاشي مي‌كنم و 30 سال است كه پرده درويشي مي‌كشم و درويش‌ها آن را به ديوار مي‌زنند و در كنار آن روضه مي‌خوانند.

استاد فراهاني درباره‌ي شيوه‌ي كار نقاشي قهوه‌خانه‌اي توضيح مي‌دهد كه كار ما «خيالي‌سازي» است و مدل ندارد. شاهنامه را مي‌خوانم و داستان‌هايش را ياد مي‌گيرم و آنها را برروي تابلوها پياده مي‌كنم.

در ادامه‌ي اين فيلم هنرمند نقاش قهوه‌خانه‌اي از همكارانش در اين عرصه‌ي نقاشي ياد مي‌كند و مي‌گويد: مدت كوتاهي است حسين همداني از دنيا رفته و حسن اسماعيل‌زاده (چليپا) هم ديگر نمي‌تواند نقاشي كند (اكنون او هم از دنيا رفته است) ، حالا فقط من ماندم و احمد خليلي و علي‌اكبر لرني كه تعدادمان از انگشتان دست هم كمتر است.

فراهاني بيان مي‌كند: اين نقاشي، ايراني است و نبايد از بين برود. دوست دارم آن را به جوانان ياد بدهم و آنهايي كه مسوولند و مي‌توانند كاري كنند، كمك كنند تا ديگران هم اين هنر را ياد بگيرند. ما آماده‌ايم و مي‌خواهيم ياد بدهيم.

او ادامه مي‌دهد: من 70 ساله‌ام و تاكنون هيچ شاگردي نداشته‌ام. بايد براي اين هنر تبليغ شود تا جواناني كه دوست دارند بيايند و ياد بگيرند.

به گزارش ايسنا، اين روزها تمام گالري‌هاي موزه‌ي هنرهاي معاصر ميزبان نقاشي قهوه‌خانه‌اي است و در آن آثاري از اساتيد بزرگ نقاشي قهوه‌خانه‌اي همچون هنرمندان فقيد قوللر آغاسي، محمد مدبر و عباس بلوكي‌فرد به چشم مي‌خورد.

گفته مي‌شود:دفتر هنرهاي تجسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي قصد دارد كه بعد از پايان برگزاري اين‌نمايشگاه كارگاه آموزشي نقاشي قهوه‌خانه‌اي را با حضور اساتيد در موزه‌ي هنرهاي معاصر برگزار كند.

به گزارش ايسنا، نمايشگاه «خيالي‌نگاران» كه مروري بر شاهكارهاي نقاشي قهوه‌خانه‌اي و نقاشي پشت شيشه است تا 15 ارديبهشت‌ماه در موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران واقع در خيابان كارگر شمالي، جنب پارك لاله، برپاست.

۱۹ فروردین ۱۳۸۹

خانه کرد - قسمت دوم

امروز قصد ادامه معرفی بخش های مختلف خانه کرد یا عمارت آصف در سنندج رو دارم.

بخش مشاهیر کرد که مجسمه مشاهیر کرد در آن قرار دارد. مشاهیر از جمله مظهر خالقی خواننده فولکلور ، صلاح الدین ایوبی ،ملا حسین حزین خطاط ،ملک الکلام ادیب ، محمد قاضی مترجم ،امان الله خان والی کردستان ،مظفر پرتوما فیزیکدان و افراد به نام دیگر کرد .



یه بخش جالب دیگه این موزه که من خیلی خوشم اومد بخش پوشاک هست . در این بخش لباسهای محلی زنان و مردان مناطق مختلف کرد نشین قرار داده شده است .






 بخش زیور آلات به معرفی انواع مختلف زیور آلات میپردازد .


بخش دیگری از موزه به معرفی کارهای مختلف از قبیل سوارکاری ، سبد بافی ، شال بافی ، خرمن کوبی و... میپردازد . 


در این موزه بخشی هم به آثار استاد بهزادیان اختصاص داده شده است.کارهای بسیار زیبای چوبی.


فلسفه اختراع تخته نرد




هیچ میدانید تخته نرد چگونه و توسط چه کسی ابداع شد و چه فلسفه زیبا و عبرت آموزی در پس آن نهان است؟ تخته نرد توسط بزرگمهر ابداع شد و اما داستان پیدایشش:

در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گماردهء انجام این کار ساخت. او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید». شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر كه جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته‌اند كه دو طرف با مهره های خود با هم می‌جنگند و هر كدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود.» و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد. پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیلهء بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید.» دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند «وین اردشیر» را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت كه باجگزار ایران باشد.


فلسفه پیدایش




30 مهره : نشان گر 30 شبانه روز یک ماه

24 خانه : نشان گر 24 ساعت شبانه روز

4 قسمت زمین : 4 فصل سال

5 دست بازی : 5 وقت یک شبانه روز

2 رنگ سیاه و سپید : شب و روز

هر طرف زمین 12 خانه دارد : 12 ماه سال

تخته مرد : کره زمین

زمین بازی : اسمان

تاس : ستاره بخت و اقبال

گردش تاس ها : گردش ایام

مهره ها: انسان ها

گردش مهره در زمین: حرکت انسان ها (زندگی )

برداشتن مهره در پایان هر بازی : مرگ انسان ها



اعداد تاس




1 : یکتایی و خداپرستی

2 : اسمان و زمین

3 : پندار نیک ؛ گفتار نیک ، کردار نیک

4 : شمال ، جنوب، شرق، غرب

5: خورشید ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد

6 : شش روز افرینش



جالب بود نه؟ می بینید، ما همواره در طول تاریخ حاکمان فرزانه ایی داشته ایم و داریم!یعنی همانطور که حاکمان قدیم مثل بزرگمهر به فکر سرگرم کردن ما بوده و تخته نرد را آفریده تا ما هر شش شب هفته را به همسرمان ببازیم ، حاکمان نسل های بعد هم همینطور مشغول سرگرم کردن و سرکار گذاشتن ملت شدند تا به امروز.

۱۸ فروردین ۱۳۸۹

خانه کرد در سنندج

خانه كرد موزه مردم شناسی مناطق كردنشین و بزرگترین موزه مردم شناسی مربوط به یك قوم در كشور ایران است . این موزه در خیابان امام خمینی (ره) شهر سنندج واقع شده است . این موزه در عمارت آصف دایر گردیده و این عمارت یكی از بزرگترین عمارت های اعیانی شهر سنندج است كه دارای ارزش های ویژه معماری از لحاظ آجر كاری و گچبری واروسی سازی است و حمام آن زیباترین حمام خصوصی در بین حمام های سنندج می باشد . بنای اولیه این عمارت در دوره صفویه بوده و در دوره های قاجار و پهلوی تكمیل شده است .


این موزه دارای بخش های بسیار متنوعی هست . در ابتدای ورود حیاط مستخدمین قرار دارد.




پس از آن حمام خانوادگی آصف واقع شده است .






بعد بخش موزه مردم شناسی هست که به نظر من خیلی موزه جالبی بود و بخش های بسیار متنوعی هم دارد .

 بخش اتاق نشیمن شهری که در آن یک خانواده شهر نشین نشون داده میشه .
بخش اتاق نشیمن روستایی .




کارگاه قالی بافی 




چون تعداد عکسها زیاده بقیه مطلب در پستهای بعد ارسال میشود .
استفاده از عکسها تنها با ذکر نام و ادرس وبلاگ رویای سیب مجاز می باشد .

استان کردستان - سنندج

شهر سنندج:
سَنَندَج به کردی: سنه، (Sine)، دومین شهر بزرگ کرد نشین ایران، مرکز استان کردستان در غرب ایران است. نام سنندج دگرگون شدهٔ سنه‌دژ است و زبان مردم، کردی سورانی اردلانی (سنندجی) است.


سنندج در ارتفاع ۱۴۵۰ تا ۱۵۳۸ متری از سطح دریا و در منطقهٔ کوهستانی زاگرس واقع شده و آب و هوای سرد و نیمه‌خشک دارد. این شهر از سمت غرب به کوه‌ آبیدر، از سمت شمال به کوه شیخ معروف، از سمت جنوب به کوه سراج الدین، محدود شده‌است و در منطقه‌ای به‌وسعت ۶/۳۶۸۸ هکتار گسترده شده‌است. جمعیت این شهر بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵، برابر با ۳۱۱٬۴۴۶ نفر ‌است.
گفتنی‌ است‌ سنندج‌ به‌ لحاظ‌ موقعیت‌ جغرافیایی‌ و فعالیت‌های‌ شهرسازی‌ عصر صفوی‌ و قاجار، از بافت‌ شهری‌ سنتی‌ با ارزشی‌ برخوردار است‌ که‌ بناهای‌ مسکونی‌ و عام‌المنفعه‌ متعددی‌ مانند حمام‌، مساجد و بازار در آن‌ باقی‌ مانده‌ است‌.و دارای محدودهٔ بافت تاریخی فرهنگی با وسعتی معادل ۱۱۲ هکتار است
در گذشته به جای شهر سنندج فعلی شهری به نام «سیر» وجود داشت که این کلمه در فارسی به معنای «سی‌سر» است. سنندج‌ (سنه‌ یا سنه‌ دژ) که‌ از شهرهای‌ کهن‌ و مقدس‌ است‌ به‌ آیین‌ مهر و زردشت‌ در این‌ بخش‌ ایران‌ باز می‌گردد. ارتباط‌ این‌ شهر و نواحی‌ مجاور آن‌ با اساطیر پهلوانی‌ آریایی‌ از اهمیت‌ و قدمت‌ این‌ شهر حکایت‌ می‌کند. شهر جدید سنندج‌ در دوره‌ صفوی و در روزگار شاه‌صفی‌ در سال‌ ۱۰۴۶ هجری قمری توسط‌ «سلیمان‌خان‌ اردلان‌» پایه‌ گذاری‌ شد.
قبل از اسلام:
شهر در قدیم‌ روی‌ تپه‌ بزرگی‌ در کنار رودخانه‌ قشلاق‌ به‌ نام‌ «پیالکه‌ توش‌ نوذر» قرار داشته‌.شهر کهن‌ «سنه‌دژ» در اثر زلزله‌ و هجوم‌ مغول‌ ویران‌ شد و تا زمان‌ صفوی‌ به‌ صورت‌ دهکده‌ای‌ به‌ حیات‌ خود ادامه‌ داد. مرکز حکومتی‌ این‌ شهر پس‌ از ویرانی‌، به‌ قلعه‌ حسن‌آباد منتقل‌ شد. قلعه‌ حسن‌آباد که‌ دژی‌ ساسانی‌ بود، نزدیک‌ این‌ شهر واقع‌ بود و همواره‌ به‌ عنوان‌ پادگانی‌ برای‌ حمایت‌ از این‌ شهر عمل‌ می‌کرد. قلعه حسن آباد بر ‏فراز تپه ای به ارتفاع ۴۰۰ متر در جنوب روستایی به نام حسن آباد قرار گرفته‌است. به گفتهٔ باستان شناسان در جنگ‌های ایران و روم از این منطقه به نام یکی از بزرگ ترین دژها و پایگاه‌های مبارزه برای ایرانیان بوده‌است.این قلعه آثار دوران اشکانیان و ساسانیان می‌باشد و به نام مرکز حکومت غرب ایران کنونی بهره گیری می‌شده‌است. در نزدیکی قلعه حسن آبادگورستان عصر آهنی که بیشتر آثار عصر آهن ۲ و ۳ را که حدود ۱۲۰۰ تا ۸۰۰ قبل از میلاد است در بر دارد. آثار همراه اسکلت‌ها قطعات آهنی و مفرغی و سفال نخودی و خاکستری که مشخصه این دوره‌است میباشد.از جمله نکات قابل توجه فک بیشتر جمجمه جدا شده و سر یکی از اجساد در داخل ظرفی قرار داشت.اجساد شیوهٔ تدفین مشخصی ندارند و به همهٔ صورتها از جمله طاق باز و چمباتمه‌ای (جنینی) گور سنگی و ساده و مرکب و تدفین ثانویه میباشند.
بعد از اسلام:
سنندج مدت چهار قرن تحت حکومت حکام موروثی خاندان اردلان بود که نسبت خود را به ساسانیان می‌رسانیدند.خانواده اردلان، به جز یک وقفه کوتاه، در سراسر دوره صفوی قدرت را در دست داشتند.
در سال ۱۱۴۶ هجری قمری، كریم‌خان زند سنندج را ویران كرد و پس از یك دوره هرج و مرج، «خسروخان اردلان» (مقلب به کبیر) در سال های ۱۱۶۸ تا ۱۲۴۰ هجری قمری در سنندج مستقر شد.آقا محمد خان قاجار، به پاداش این شجاعت، حکومت سنقر(کلیایی) را به او داد. از سال ۱۲۱۴ تا ۱۲۴۰ هجری قمری «امان‌الله خان» (کبیر) پسر «خسروخان» در سنندج حكومت كرد كه در این مدت اصلاحات زیادی برای آبادانی و عمران شهر سنندج به عمل آمد. امان الله خان کبیر، پسری به نام «خسروخان ناکام» (ناکام، چون جوان مرگ شد. تولد ۱۲0۵، وفات ۱۲۴۰) داشت. او به خاطر توانایی اش در سواد و ادبیات، مشهور و زبانزد بود. پس از او در زمان پسرش «رضا قلی»، جنگ و منازعات در میان خانواده اردلان گسترش پیدا کرد. برادر او «امان الله» (معروف به غلامشاه خان) در سال ۱۲۶۵ تا ۱۲۸۴ حکومت کرد که آخرین وارث حکومت اردلان ها در کردستان بود.
سنه پیش از سال ۱۰۴۶ هجری قمری روستای کوچکی بود که طا یفه‌ای به نام زرین کفش درآنجا به زندگی می‌پرداختند. تاریخ نگاران نیای این خاندان را که به لهجهٔ کردی« کوش زرین» گفته می‌شود را به طوس نوذرپهلوان نامدار شاهنامه نسبت می‌دهند.زرین کفشها دارای کلوت (کلاه) و شلایی (پارچه ایی سیاه که به گونه‌ای ویژه به دور کلاه پیچیده می‌شد) بودند و کفشهای گلابتون دوزی شده به پا می‌کردند که نشان شاهزادگی بوده، که به دلیل پوشیدن همین کفشها به زرین کفشها نامزد شدند.
  سنه دژ
پس از انهدام قلعه حسن آباد، در سال ۱۰۴۶ هجری قمری در زمان حکومت شاه صفی، «سلیمان‌خان‌ اردلان‌» پسر «تیمورخان اردلانی» از بستگان مورد اعتماد شاه صفی به کردستان آمد، مرکز ایالت کردستان را از حسن آباد به سنندج انتقال داد و شهر سندج را در محل روستای سینه پی نهاد و دژ حکومتی را بر بالای تپه‌ای به بلندای ۲۰ متر در کنار روستای سینه که امروزه به باشگاه افسران معروف است ساخت و در بیرون و پیرامون دژ، خانه، گرما به و بازار و مسجدی ساخت و یک رشته کاریز نیز در دشت «سرنوی» پی نهاد و آب آنرا به شهر و میان قلعه آورد. دژی را که «سلیمان خان» بنا نهاد «سنه دژ» نامید که بر اثر گذشت زمان و تلفظ‌های گوناگون به «سنه دج» و سپس «سنندج» دگرگون شد.بنای اصلی آن از زمان خسروخان اول تا امان الله خان اول طول کشید. «حسنعلی خان»، والی سنندج در سال ۱۱۱۶ هجری قمری درمیان قلعهٔ حکومتی چند تالار و عمارت بنیان می‌کند و سپس مسجد و مدرسه‌ای بزرگ در شهر سندج بر پا می‌کند که دو منار بلند داشته‌است. این دو منار یک صد سال پا بر جا بود که در زمان «امان الله خان» والی کردستان که مردی سخت مذهبی و تندرو بود از جای در آمد و به جای آن مسجد و دو منار و باغی به نام فردوس ساخت.
«امان الله خان» قلعهٔ حکومتی را گسترش می‌دهد و تالاری بزرگ در آن می‌سازد و کف آنرا به گونه‌ای نیمه شفاف مفروش می‌کند. سپس تالار دیگری می‌سازد و تصویر پادشاهان بزرگ جهان همچون ناپلئون، امپراتور فرانسه و الکساندر تزار روسیه و چند تصویر از جنگهای بزرگ و نامدار را بر دیوار نقاشی می‌کند. در دورهٔ رضاخان یادمان‌های با ارزش دژ به دست «علی محمد بنی آدمی» ملقب به شریف الدوله از بین رفت.حوض مرمرینی که از سنگ یشم در دورهٔ «امان الله خان» ساخته شده و در دژ به کار رفته بود به تهران فرستاده شد و در کاخهای رضا خان به کار رفت.این دژ از نوع دژهای کاخهای حکومتی بود همچنین به دلیل اینکه در کوهستان ساخته شده بود به دژهای کوهستانی شبیه بود.این بنا که به دورهٔ صفوی باز میگردد دارای ویژگیهای شیوهٔ اصفهانی میباشد. برای حفاظت از قلعهٔ حکومتی و منازل خوانین و حکام،دیواری بر گرد قلعه کشیده شد و ۴ دروازه به نامهای قلعه چوارلان (رو به غرب)، سرتپوله (رو به شمال)، عبد العظیم (رو به قبله) آقا رحیم (رو به شرق) ساخته شد. این دیوار به همراه ۴ دروازه محلهٔ میان قلعه را تشکیل میداد.

  جاذبه‌های تاریخی
دولت صفوی توجه خاصی به شهر سنندج به عنوان مرکز ایالت کردستان داشت همین مسئله موجب شد که زمینه حضور هنرمندان و معمارانی برجسته از اصفهان به این شهر فراهم گردد و در نتیجه معماری سبک اصفهانی که با اقلیم سنندج هم همخوانی و انطباق داشت به طور چشمگیری در این شهر گسترش یافت و عمارات با شکوهی از جمله کهن دژ و ساختمان‌های داخل آن و بازار سنندج با پلانی مستطیل شکل که کاملاً تحت تاثیر معماری بازار پیرامون میدان نقش جهان اصفهان بود ساخته شد،یکی از زیبا ترین چهار باغ‌هایی که در ایران پس از چهار باغ اصفهان ساخته شد ، چهار باغ سنندج در شمال بازار بود،این چهار باغ در دوره قاجار به محله مسکونی چهار باغ تبدیل شد البته تاثیر سبک معماری اصفهان در دوره زندیه و قاجاریه هم تداوم یافت و چهار باغ و عمارت خسرو اباد که یکی از چهار باغ‌های زیبای ایران است در جنوب غرب سنندج ساخته شد که اکنون عمارت خسرو اباد و بخشی از چهار باغ آن باقی مانده‌است .
استان کردستان از طبیعتی زیبا برخوردار است و جنگل بخشی از زیبایی‌های استان را شکل بخشیده‌است. جنگل‌های استان دراطراف شهرهای بانه و مریوان واقع شده و بعد از جنگل‌های شمال کشور در درجهٔ دوم اهمیت قرار دارد.معروف ترین درختان جنگلی این جنگل‌ها بلوط ، گلابی، زبان گنجشک (ون)، گردو، سیب وحشی، پسته وحشی ، زالزالک، آلبالو جنگلی، بادام تلخ، افرا و درخت‌هایی مانند گز و بید وحشی در کنار رودخانه‌است.از جاذبه‌های طبیعی میتوان جنگل‌های اطراف سنندج که مساحت آن حدود ۷۸۰۰۰ هکتاراست و در جنوب سنندج واقع شده‌اند، پارک جنگلی آبیدر،پارک ملت نام برد.
اکثریت ساکنان سنندج، کرد زبان هستند که به لهجه اردلانی از گویش سورانی تکلم می کنند. دین مردم سنندج اسلام و اکثریت آنها پیرو مذهب تسنن از شاخه شافعی می باشند، درصدی نیز پیرو مذهب تشیع هستند.اقلیت های مسیحی (کاتولیک) و کلیمی نیز وجود دارند که طی چند سال گذشته از کشور مهاجرت کرده اند.
 
فرهنگ و هنر
کردستان از دیرباز مهد فرهنگ و هنر ایران بوده است ودارای فرزانگان و فرهیختگان زیادی بوده و هست. از جملهٔ مشاهیری در سنندج زاده شده‌اند، می‌توان به مستوره اردلان شاعر، نویسنده‌ و تاریخ‌نگار، استاد عبدالحمید ملک الکلامی کردستانی از خوشنویسان بنام ایران، استاد برهان الدین حمدی عارف، مدرس، شاعر و دانشمند، مرحوم استاد حسن کامکار موسس گروه موسیقی کامکار، گروه کامکارها یکی از برجسته‌ترین گروه‌های موسیقی کردی و ایرانی، دکتر قطب الدین صادقی نویسنده، کارگردان و مترجم، عباس کمندی خواننده، آهنگساز و دوبلور، هادی ضیاء الدینی نقاش و مجسمه ساز که بیشتر مجسمه های میادین و پارکهای سنندج از آثار خلق شده به دست ایشان است.
منبع: دانشنامه آزاد ویکیپدیا