نوروز خوانی در گیلان
نوروز خاني در گيلان1 كاظم – سادات اشكوري نخستين روزهاي اسفندماه (آفتاب حوت) «نوروز خان» ها به گيلان مي آيند، خسته از راه پيمايي؛ اما با چهره اي گشاده . اينان از «رودبار محمد زمانخاني» مي آيند؛ و لهجه ي خاص خود را دارند كه صدايشان وقتي در كوچه ها شنيده مي شود، مژده ي بهاري ست كه از راه مي رسد وخاكي كه نفس مي كشد و ساقه هائي كه بيدار مي شوند و زمزمه ي آرام جوباراني كه از دره هاي خرد مي لغزند. «نوروز خوان»ها سراسر گيلان زير پا مي نهند و به نيمي از شهرك ها و روستاهاي مازندران نيز مي روند. اغلب اينان نخست «دوازده امام» مي خوانند و بر ترجيع كه مي رسند، ترجيع را دو نفري تكرار مي كنند. و بعد «نوروز و نوسال» مي خوانند. در «نوروز و نوسال» كه ترجيعش با «باد بهاران آمده» آغاز مي شود، به مناسبت؛ سطرهائي در ستايش يا نكوهش «صاحبخانه» مي سرايند. گاه مقدار پول ، برنج، چاي يا تخم مرغي را كه مي خواهند؛ در شعر قيد مي كنند. اكنون ديگر تعداد اينان رو به كاستي مي نهد. پنج نفري هستند كه هنوز اين شعرها را مي دانند و از نخستين روزها تا پايان اسفند ماه – جلو خانه ها – مي خوانند. «دوازده امام» كه در زير آورده مي شود، گذشته از اينكه آهنگ خواندنش با «نوروز و نوسال» فرق مي كند، شعر نيز به زبان فارسي سروده شده است. و چنين به نظر مي رسد كه راوي شعر را كامل نمي دانسته است. و چنين به نظر مي رسد كه راوي شعر را كامل نمي دانسته است. از طرفي شايد «نوروز خان» ها خود اين شعر را سروده اند كه در قافيه اش مانده اند! مي بينيم كه «كاظم» با «عالَم» ، «نام» با «زمان» و …. قافيه شده است. به هر حال …. اين شعر را در جاي ديگر نيافتيم تا به تطبيق دست زنم و اينك كه بيشتر «مفاهيم» مورد نظر است آن به كه به «صنعت شعر» (اين شعر) توجه نكنيم2 : ترانه
* * *
در «نوروز و سال نو» يا «باد بهاران» كه پس از «دوازده امام» خوانده مي شود، مي بينيم كه واژه هائي از گويش گيليكي و رودباري و فارسي با هم درآميخته است. و اين بدان سبب است كه خواننده ي شعر هرجا كه مناسب باشد سطرهائي مي افزايد در مدح يا ذم صاحبخانه. گاه باشد كه افراد خانه را وصف مي كند، چنانكه در شعر زير؛ و گاه شعر را تا نيمه رها مي كند. به هر حال تا هنگامي كه «حق» نگرفته به سرودن ادامه مي دهد. در اين شعر نيز «ترجيع» را دو نفر باهم مي خوانند. و مي بينيم كه به قافيه ي شعر عنايت چنداني نشده است. اين شعر و «دوازده امام» مقدمه اي ست تا شعرهاي ديگر به دست آيد و بعد مقايسه صورت گيرد و احتمالاً نسخه اي صحيح فراهم آيد:
پاورقي ها: 1 – در نورزو 1353، در «واجارگاه vajarga »، كه شهركي است در چهارده كيلومتري شرق «رودسر»، بر نوار ضبط شده است. 2 – راوي: زين العابدين امامقلي، 40 ساله، اهل «هير hir » (از روستاهاي رودبار محمدخاني – قزوين)، ساكن «واجارگاه» . شعر «نوروز و نوسال» نيز از اوست. 3 – اگر نوروز مصادف با ماه محرم نباشد، ترجيع را به اين صورت مي خوانند: به ياسين و به طاها و تبارك شما را سال نو باشد مبارك 4 – سيگار ي كشي و به من تعارف نمي كني. 5 – تي ti (تو)، ني لله ney lale (ني لبك) – سيگارت به درازي ني لبك است. 6 – مي mi (من)، سيگار تو جان دل من است. 7 - ] اگر [ يك روز نكشم كارم مشكل پيش مي رود. 8 – سوته sute (سوخته) – سيگارت پر از «سوخته» است. 9 – ريش دشمنت بسوزد. از جانِ آقا اسمي فدا = اي آقاجان نام من فداي تو باد، به بعد شعرهائي ست كه خواننده به مناسبت سروده است. و مي بينيم كه واژه هاي گيلكي (تي ، مي …)، فارسي و …. درهم آميخته و حتي سياق جمله بندي مغاير با زبان فارسي ست. 10 – الهي دارم، تركيبي محلي كه برابر است با «اميدوارم» يا «آرزو ميكنم» . 11 – پيشا = پيشواز . – بنده به پيشوازت بيايم. 12 – بونم Bunem = مي شوم – بنده مژده دهنده مي شوم. 13 – بازار خرجي = پول توجيبي، پول سيگار. 14 – بومام Bomam = آمدم – بنده به خدمت تو آمدم. 15 - ] تا [ سخاوتت را بينم . 16 – آبجي = خواهر – اي مشهدي آبجي باخدا. 17 – ذوما zoma = داماد – پسرِ گل ات را داماد كني. 18 – او را ] پسرت را [ به «حمام شاه» ببري. 19 – اي آقاي مشهدي با ايمان. 20 – جيف jif = جيب – دستت را ببرتوي جيبت. 21 – شمو samo = شما – به گويش رودبار محمد زمانخاني. 22 – نگو negow = نگاه، پس پسي papasey = چپ چپ – چپ چپ به من نگاه مي كني. 23 – كبله keble = كربلائي. 24 – هانم hanem = مي آيم. 25 - لاجان Lajon = لاهيجان، شونم sunem = مي روم – از رشت به لاهيجان مي روم. 26 – زنم zanem = مي زنم – دودمان تو قدم مي زنم. 27 – جوان تو به پيري برسد. برداشت از این مقاله باید با ذکر نام مجله و نویسنده باشد . |
0 نظر:
ارسال یک نظر